گرگوری م. میچل
(Gregory M. Mitchell)
بزرگ شده توسط مادر دوست داشتنی من در سمت جنوب غربی دیترویت میشیگان. در کودکی ، من اغلب فیلم ها و برنامه های تلویزیونی را تماشا می کردم ، در حالی که مخفیانه آرزو می کردم یک روز یک ستاره فیلم هالیوود باشد ، مانند پسر عموی دوردست ، ریچارد دورگرد با نام "شافت". متأسفانه ، هیچ چیز در مورد نظر من دلیل این را به من نداد كه باور داشته باشم كه از راه دور امكان پذیر بود ، بنابراین من آن را سرکوب كردم و به دانشگاهیان و ورزش ها نگاه كردم تا مرا به آینده خود راهنمایی كند. من به دیترویت اعتبار می دهم که پوست سخت ، بی ترس ، قدرت و عزم و اراده ای را برای موفقیت در علی رغم شرایط من فراهم می کند. سپس به فورت پیرس ، فلوریدا نقل مکان کردیم تا به مادربزرگم نزدیکتر شویم. این فصل نمایانگر سالهای "دبیرستان" من بود. با کمال تعجب ، این شهر ساحلی کوچک ، دیدگاه کاملاً متفاوتی از زندگی به من داد. این امکان را به من داد تا سرم را از خطر احتمالی خارج کنم و روی رویاهای حتی بزرگتر تمرکز کنم. در این زمان ، کارآفرینی هدف بود. پس از فارغ التحصیلی ، من برای مطالعه مهندسی الکترونیک به آتلانتا نقل مکان کردم. من در عرصه های شرکتی و غیرانتفاعی موفقیت بالایی از موفقیت را تجربه کردم ، که درهای رویای کارآفرینی را باز کرد. من بیش از 20 سال متعلق به چند شرکت بودم و به من فرصت دادم که به بسیاری از نقاط جهان سفر کنم ، با مشتری های برجسته ، همکاران و ایجاد دوستان جدید در این راه ارتباط برقرار کنم. ژوئیه 2016 ، من آژانس بازاریابی خود را فروختم و آن رویای کودکی را برای تبدیل شدن به یک ستاره فیلم هالیوود دنبال کردم ، فقط از 50 سالگی من خجالتی است. این من را به همین لحظه می رساند ، سفر ادامه می یابد ...