باربارا آن گلدباخ (متولد 27 اوت 1947) بازیگر و مدل آمریکایی است. وی در هوارد و مارجوری گلدباخ در کوئینز ، نیویورک متولد شد. پدرش پلیس بود. باربارا پیرترین پنج فرزند است. او در حالی که به عنوان الگوی کار می کرد ، با همسر اول خود آگوستو گرگورینی در نیویورک آشنا شد و در سال 1966 از ایتالیا برای سفر تجاری بازدید کرد. باربارا او را به سمت ایتالیا دنبال کرد تا با او باشد. در سال 1968 ، آنها ازدواج کردند. آنها دو فرزند داشتند ، فرانچسکا (در سال 1969) و جیان آندره (درگذشت 1972). در هنگام تولد جیانی ، او بند ناف را به گردن خود پیچیده بود ، تقریباً او را خفه می کرد و به فلج مغزی مبتلا شد ، اگرچه یک عمل بعد وضعیت وی را بهبود بخشید.

باربارا در حالی که در ایتالیا بود ، کار بازیگری خود را آغاز کرد و از سال 1968 با ادیس مینی سریال تلویزیونی شروع کرد و در آنجا به عنوان باربارا گرگورینی صورتحساب شد. نقش های دیگری که در فیلم های Giallo / Horror Belly of the Tarantula و Night of the Glass Dolls در سال 1971 دنبال شد ، در سال 1971 ، Motel Trillers Stateline (1973) و Street Law (1974) و فیلم های دیگر. در سال 1975 ، باربارا و آگوستو گرگورینی هنگام انتقال به لس آنجلس ، کالیفرنیا برای ادامه کار خود از هم جدا شدند. این زوج در سال 1978 طلاق می گیرند و حضانت دو فرزند خود را به اشتراک می گذارند. با وقوع این اتفاق ، باربارا مشهورترین نقش خود را به عنوان نماینده مخفی روسیه سرگرد آنیا آماسووا / نماینده XXX در جاسوسی که من را دوست داشت (1977) دریافت کرد. او در اواخر دهه 70 به دلیل نقش حامی در فیلم علمی تخیلی The Humanoid (1979) به سینمای ایتالیا بازگشت و نقش هایی را در فیلم های ترسناک تمساح بزرگ و جیغامان (1979) و موارد دیگر بازی کرد که او را برچسب "ملکه فیلم های B" توسط برخی در مطبوعات به دست آورد. در سال 1979 ، باربارا در نقش تیفانی ولز ، جایگزینی برای شخصیت کیت جکسون ، در فرشتگان چارلی مورد توجه قرار گرفت اما در نهایت به دلیل جذاب بودن این نقش ، به شلی هک از دست داد. او سپس در The Comedy Up The Academy (1980) ظاهر شد ، که توسط دوست پسر آن زمان دانتون ریسنر تهیه شده بود و در فیلم ترسناک براق "Unseen" (1980) یک خبرنگار تلویزیونی مرفه بازی کرد.

سال بعد ، باربارا در سال 1980 با رینگو استار در مجموعه Caveman (1981) ملاقات کرد و آنها در طول فیلمبرداری یک زن و شوهر شدند. رینگو و باربارا در دسامبر سال 1980 در تعطیلات بودند که دخترش خواستار آن شد که به آنها اطلاع دهد که جان لنون تیراندازی شده است. رینگو و باربارا برای کنسول یوکو اونو و شان لنون به نیویورک رفتند. رینگو و باربارا در 27 آوریل 1981 ازدواج کردند. با پذیرش خودشان ، این زوج تقریباً در دهه 80 شرکت کردند و هر دو وارد یک کلینیک توانبخشی در توسان ، آریزونا شدند تا زندگی خود را در سال 1988 صاف کنند. در آن زمان ، حرفه شغلی نمایشگاه باربارا به پایان رسید. وی از آن زمان مدرک کارشناسی ارشد خود را در روانشناسی از UCLA دریافت کرده و به کار خیریه متمرکز شده است.

(بیوگرافی توسط: Jeannette ، Pedro و Justin)